فیلموگرافی سیدرضا میرکریمی، متولد ۱۳۴۵ تهران. مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل رشته گرافیک. کارگردانی را با ساخت چند فیلم کوتاه از جمله برای او، یک روز بارانی و خروس آغاز کرد. همچنین دو مجموعه تلویزیونی “آفتاب و عزیز خانم” و “بچه های مدرسه همت” را نیز ساخته است. “کودک و سرباز” نخستین فیلم او بود که […]
|
|
خلاصه داستان
یونس (پرویز پرستویی) راننده تاکسی کهنه کاری است، که به صدیقه (سهیلا گلستانی) زن جوان بارداری که ناگهان در هنگام ناهار، وارد تاکسی او می شود، کمک می کند تا به بیمارستان برسد. یونس در بیمارستان متوجه می شود که صدیقه همسری ندارد، اما بدون قضاوت در مورد شخصیت و گذشته او به عنوان همراه در کنارش حاضر می شود. در مقابل تمامی کادر بیمارستان که صدیقه را زن صیغه ای او می داند سکوت می کند و حتی زمانیکه متوجه می شود صدیقه از مردی کتک خورده است، باز هم طعنه های دکتر را به جان می خرد؛ اما با مرگ صدیقه بر سر زایمان، او می ماند و یک نوزاد … یونس تصمیم می گیرد بدون اطلاع مسئولین کودک را با خود ببرد.
نکات قوت فیلم
۱ـ ظاهر هنرمندانه
۲ـ هدف ظاهری فیلم
اینکه هدف فیلم نقد فضای قضاوت های بی مورد حاکم بر جامعه ما بوده، قابل تقدیر است.
۳ـ بازی خوب بازیگران
تحلیل
◄ میرکریمی، نام فیلم را «امروز» گذاشت و دلیل آن را این موضوع بیان کرد که؛ قهرمان فیلم امروز تصمیم میگیرد و با گذشته زن کاری ندارد بدون پرسش حاضر میشود کمک کند. یک کم توصیه به اینکه امروز تکلیفمان چیست.
اما آیا راننده نمیتوانست ضمن معرفی هویت خودش، به زن بیمار کمکهای مالی و غیرمالی کند؟ آیا اتخاذ روحیه اخلاقی در جامعه بیتفاوت معاصر، با مصداقی همچون ربودن یک نوزاد از بیمارستان که خود عملی نابه هنجار است قابل طرح است؟
◄ می توان با توجه به گفته کارگردان؛ یونس را بسیجی دانست، «من هم جبهه بودم و بسیجی بودم. من شخصیتی را در قصه ام گذاشتم که در عین حال که بسیحی است، اما بسیجی سان و رژه ای نیست. بسیجی را نمی توان در سان و رژه برد، چرا که نه سن هایشان بهم می خورد و نه قدهایشان. این آدم خاموش همه این خصوصیات را دارد. یک قهرمان ساده است. جمله ای در فیلم است که یک کارگر خسته می گوید: «اگر خلوت باشد مسافر نیست، اکر مسافر باشد خلوت نیست». یعنی راز این عرفان این است که باید در جمع باشید.»
اما آیا یک بسیجی خود را در مذان اتهام قرار می دهد؟ آیا بسیجی خلاف قانون جامعه اش عمل می کند؟ چرا او قابل الگوبرداری برای زندگی روزمره نیست….
◄ برخی از منتقدین به امروز اینگونه نگریسته اند؛ «میرکریمی در سکوت بازیگر اصلی اش (با بازی پرویز پرستویی) را معرفی میکند. نه از پیشینهاش حرفی به میان میآید و نه حتی اسمش بیان میشود. اما مخاطب در پایان او را خوب میشناسد. میداند او از نسل دفاع است. از نسل آنان که جانشان را سپر پایداری و سربلندی ایران کردند. او هنوز مرد است. مردانه پای زنان پاک سرزمینش میایستد. نه زود تصمیم میگیرد درباره کسی و نه انگی و ننگی بر دامان پاک زنان سرزمینش مینشاند. نه شانه خالی میکند و فرار را بر قرار ترجیح میدهد. او مرد است. قهرمان است. چیزی که این روزها در سینمای ایران نمونهاش کم پیدا میشود و شاید بهتر بگویم پیدا نمیشود. امروز یک داستان ساده بیپیرایه دارد. کندی روایت ما را با شخصیتها آشنا میکند. امید میبخشد به مخاطب که هنوز مردان زیادی در این جامعه زندگی میکنند. مردانی که از مظلوم دفاع میکنند. مردانی که اهل خیانت نیستند حتی اگر یک عمر در آرزویی بمانند. قهرمان امروز، نشانه مردان جامعه ما را دارد که در سکوت، مردانگی میکنند و اهل داد و فریاد نیستند. امروز هم قهرمان دارد و هم امید. امروز یک فیلم ایرانی است.»
|
|
القائیات
۱ـ القای قانون گذاری در خلا
کارگردان فیلم «به همین سادگی» در خصوص پایانبندی فیلم «امروز»گفت: به نظرم دغدغههای زن در دیالوگها با مرد است که یک حجت شرعی است که کودک را با خود میبرد و بقیهاش برایش مهم نیست که آیا پلیس او را دستگیر میکند یا خیر.
۲ـ تحقیر حجاب
صدیقه عزیزی تنها چادری فیلم بود که موهایش مشخص بود و با آنکه باردار بود، صفحه دوم شناسنامه اش خالی بود.
خانم مجد، سوپروایزر بیمارستان خطاب به دخترش که مقنعه اش را جلوی گردنش انداخته بود، گفت: این مقنعه است نه پیشبند؛ نسل جدید مقنعه برایشان مفهوم پیشبند دارد.
|
دیدگاه