سه شخصیت ویژه برای الگو گیری
گرایش به الگو و تأثیر پذیری از آن در امور مختلف زندگی فردی و اجتماعی، از جمله گرایشهای فطری انسان است و فطرت كمال جوی انسان او را وا میدارد تا برای رسیدن به هدف و كمال از بهترین الگوها استفاده كند.اما نکته قابل توجه این است که الگو، چه کسی باشد؟
کد خبر: 14559
تاریخ انتشار : آبان ۲۱, ۱۳۹۳
با توجه به جایگاه قیام عاشورا باید از این زاویه مهم نیز به آن نگریست که رویکرد کاربردی آن برای انسان ها چیست؟ ما در این مجال به موضوع «کربلا و الگوهای رفتاری» میپردازیم.
حسین الگوی امیران
◄یزید که به اسم پادشاهی جانشین پدر شده بود، تنها مانع جدّی خود را امام حسین (ع) میدانست و البته برای رفع آن حاضر به کشتن حضرت نیز بود برای همین به والی مدینه چنین نوشت:”از حسین و… بیعت بگیر و هر کس امتناع کرد گردن بزن و سرش را برای من بفرست”.در طرف مقابل، امام حسین(ع) کسی است که تن به بیعت ذلت بار نمیدهند و هرگز از زیر بار مسؤولیت فرار نمیکنند و می گویند:” اگر در دنیا هیچ پناهگاه و جایگاهی نداشته باشم، هرگز با یزید بن معاویه بیعت نمیکنم”. امام حسین(ع) از طرفی میدانند که کشته میشوند و یزید هرگز از او دست برنمیدارد. چرا که در جواب محمّد حنفیه میفرمایند:” اگر در دل صخره هم پنهان شوم، آن ها مرا بیرون میآورند و میکشند.” اما با وجود این زیر بار ظلم نمی روند. این رفتار امام می تواند الگوی مناسبی برای مدیران و مسئولان باشد.
◄ یکی از مهم ترین وظایف امام اتمام حجت است. ایشان با تمام توان در هر فرصتی مردم را به حق دعوت میکنند و علاوه بر آن که در بین راه با افراد متعددی سخن میگویند، به برخی نامه مینویسند و از آن ها یاری میطلبند، در کربلا نیز در مقابل صف دشمن خود و یاران باوفایش با جبهه باطل به مذاکره میپردازند. حضرت با وجود آگاهی از آینده حرکت عاشورا، هرگز جنگ طلب نبوند و واکنش هایشان در مقابل تحرکات دشمن صورت میگرفت و هرگز نمیخواستند آغازگر جنگ باشند.
محمد حنفیه الگوی فرمانبرداران
◄او فرزند علی و از مردان دلیر است. در مدینه میزیست، در جنگ جمل علمدار سپاه پدرش بود و در جنگ نهروان هم حضور داشت. هنگامی که تصمیم امام حسین(ع) را نسبت به ترک مدینه دانست، پیشنهادهایی به ایشان داد. از جمله این که به سوی مکه نرود وخود را از نیروهای وابسته به حکومت یزیدی دور کند.
شاید دراین جا سوالی ذهن شما را درگیر کند و بپرسید چرا محمد حنفیه همراه امام به کربلا نرفت؟ آیا از کشته شدن می ترسید؟ در پاسخ باید گفت که ایشان جز فرمانبرداری از امام زمان خود کار دیگری نکرد چراکه امام حسین(ع) با توجه به جایگاه مدینه در تاریخ اسلام و خاطراتی که از این شهر در دوران رسول خدا دارد آن را به عنوان پایگاهی مهم میبینند. بنابراین باید فضای فرهنگی آن را حفظ کنند. آن حضرت با شناختی که از برادرشان محمد حنفیه دارند او را به عنوان مسؤول حفاظت شهر مدینه منصوب میکنند تا اخبار آن را به امام برسانند.
قاسم بن الحسن الگوی عاشقان
◄او نوجوانی است که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، امّا در اوج معرفت، محبت و اطاعت گام برمیدارد. اشتیاق او به شهادت زیباترین صحنه های است که تاریخ به خود دیده است. وقتی در آن حلقه عاشقانه شب عاشورا، رخداد فردا روشن شد، او با نگرانی از این که ممکن است، از شهادت عقب بماند از عموی خود میپرسد: «آیا من هم به شهادت میرسم؟» سؤال او سکوت را بر خیمه گاه امام حاکم میکند. در روز عاششورا قاسم با اصرار از امام اذن میدان میطلبید و امام به دلیل کمی سن او اجازه نمیداد، او پیوسته تقاضای خود را تکرار کرد تا اجازه گرفت و پس از مبارزهای بی امان شهد شهادت را نوشید.
در این جا به سه شخصیت بزرگ اشاره شد که می توانند الگوی خوبی برای همه ی افراد یک جامعه باشند.امید است تا با الگوگیری از این بزرگواران بتوانیم راهشان را به درستی طی کنیم.
کاری از گروه دین و فرهنگ باحجاب
دیدگاه