استاد پناهیان: بعضیها خانه را با مُبل راحتی اشتباه میگیرند!
کد خبر: 24196
تاریخ انتشار : شهریور ۲۹, ۱۳۹۴
برخی از جوانان با این تصور که ازدواج پایان سختی ها و محدودیت های دوران مجردی است اقدام به ازدواج می کنند و این روند در سال های اخیر تشدید شده است. شاید این تصور در بین دختران بیشتر باشد که می خواهند با ازدواج به هر چیزی که مطلوب آن هاست دست پیدا کنند و لذا بعد از ازدواج هنگامی که با واقعیت های زندگی مشترک روبرو می شوند، احساس خوشبختی نمی کنند و تصور می کنند که در ازدواج شانس و اقبال نداشته اند.
پسران نیز به گونه ای دیگر به دنبال راحتی و آسایش در زندگی مشترک هستند؛ گمان می کنند که از ابتدای ازدواج باید امکانات زندگی، کامل بوده و دچار کمبود نباشند. در نگاه بسیاری از جوانان امروز ازدواج باید از ابتدا یک بسته کامل خوشبختی باشد.
این عدم نارضایتی گاهی به فروپاشی خانواده منجر می شود، هنگامی که سختی ها و عدم تفاهم ها به تدریج محبت اولیه را بین همسران از بین می برد و هیچ یک برای ترمیم و اصلاح روابط خود تلاش نمی کنند.
این بی توجهی در نهایت به طلاق عاطفی منجر می شود که یکی از نتایج آن این است که زن و مرد را به تدریج به بی عفتی و بی حیایی سوق می دهد چرا که آنان برای ارضای نیازهای عاطفی خود در جامعه به استفاده از روش های ناسالم و غیر اخلاقی روی می آورند.
این است که لزوم تغییر نگرش درباره سختی ها و ابتلائات زندگی مشترک ضروری به نظر می رسد. حجه الاسلام علیرضا پناهیان کارشناس و مشاور مذهبی در این خصوص می گوید:
«بعضیها خانه را با مُبل راحتی اشتباه میگیرند! در حالی که نگاه آن ها به خانواده باید مانند نگاه به یک ورزشگاه یا برنامۀ ورزشی باشد که میخواهد آن ها را وادار به حرکت و تمرین کند و باعث رشد و تعالی آن ها شود. در خانواده، زن و مرد با تفاوتهای بسیار زیاد و آشکار در کنار همدیگر قرار میگیرند که این تفاوتها هم موجب شیرینیهایی میشود و هم موجب تلخیهایی میشود. اگر شما این مسأله را پیشبینی نکرده باشید، نه ظرفیت برخورداری از شیرینیهایش را خواهید داشت و نه ظرفیت تحمل و برخورد مناسب با تلخیهایش را خواهید داشت. اصلاً خدا این دو جنس مخالف و متفاوت از خیلی جهات را در خانواده کنار هم قرار داده تا تعارضها و تناسبهای این دو در کنار همدیگر دیده شود و ببیند این دو علیرغم همۀ اختلافهایی که دارند، در طول زندگی مشترک چه عکسالعملهایی در قبال هم انجام میدهند. در واقع این دو (زن و شوهر) با همۀ اختلافها و تفاوتهایی که با هم دارند باید همدیگر را کامل کنند و به تکامل برسند.»
استاد پناهیان معتقد است باید تلقی خود را از تشکیل خانواده تغییر دهیم؛ او می گوید:
«در اولین قدم برای رسیدن به یک خانوادۀ خوب باید نگاه و تلقی خود را نسبت به «خانواده» اصلاح کنیم. ابتدا باید ببینیم نگرش و تلقی ما نسبت به خانواده چیست؟ آیا خانواده را محل خودسازی و مجموعهای شبیه پادگان یا ورزشگاه البته توأم با لطافت و مهربانی میبینیم یا آن را محل ول بودن و راحتی مطلق، تلقی میکنیم؟ آیا خانواده را شبیه مسافرخانه میبینیم که فقط محل استراحت و غذا خوردن است یا آن را جایگاهی برای ایفای نقش و مسئولیتی مهم میدانیم؟ بعضیها سختیهای تشکیل خانواده را به صورت مبالغهآمیز بیان میکنند، یا دربارۀ آن منفیبافی میکنند و متاسفانه کمتر کسی را دیدهایم که از بابت زیباییها و خوبیهای خانواده شکر کند.»
بسیاری از طلاقها ناشی از تلقی اشتباه نسبت به ازدواج است
شاید برخی بگویند که در پیچ و تاب زندگی چه اهمیتی دارد که ما نسبت به زندگی و همسرمان چه تلقی داشته باشیم؟! یا وقتی گرفتاری های زندگی آنقدر ملموس و واقعی هستند دیگر چه فرقی می کند که ما در تصور خود چگونه فکر کنیم و بیندیشیم؟! اگر باور کنیم که تلقی و باور ما نسبت به همسر و زندگی مشترک چقدر بر روی احساس رضایت ما از زندگی تأثیر می گذارد شاید جدی تر به اصلاح باورهای خود اقدام کنیم.
استاد پناهیان می گوید: «ممکن است بعضی از ازدواجها به دلیل اینکه زن و شوهر واقعاً نتوانستهاند تاب بیاورند و تحمل کنند، به طلاق کشیده شود ولی بسیاری از طلاقها به خاطر ناشیگری و بیتوجهی آدمها نسبت به مقدرات عالم است و ناشی از این است که اساساً تلقی آن ها نسبت به ازدواج اشتباه بوده است. تلقی ما نسبت به همسری چیست؟ یکی از نکاتی که در همسری وجود دارد، لذایذ جنسی است. در کنارش لذایذ عاطفی نیز هست، تعاون در زندگی نیز هست (یعنی اینکه هر یک از زن و مرد بخشی از کارها را به عهده بگیرند.)»
«و از نشانه های او این که از[نوع]خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعاً نشانه هایى است.»
یکی از عوامل ازدواج، همان نیاز و تمایل انسانها به آرامش و سکون است که در سایهی ازدواج، تحقق پیدا میکند. این آرامش و آسودگی از این جا ناشی میشود که این دو جنس، مکمل یکدیگر و مایهی نشاط و پرورش یکدیگر میباشند؛ به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است؛ به همین جهت است که به یکدیگر تمایل پیدا میکنند تا نواقص خود را برطرف کنند؛ اگر به هم برسند، سکون و آرامش که کمال آنها است، تحقق پیدا میکند. (طباطبایی، ۱۹۷۲م: ج۱۶، ص۱۶۶)
حال چگونه با وجود سختی های زندگی و عدم تفاهم ها می توان به آرامش رسید؟ چرا عشق و محبت اولیه بین همسران ماندگار نیست و کمرنگ می شود؟
۱-عشق مثل جریان برق نیست
یعنی توجه و رسیدگی به نیازهای یکدیگر لازمه تقویت رابطه بین زن و شوهر است که در نتیجه آن آرامش به وجود می آید. اینگونه نیست که فقط با اجرای خطبه عقد آرامش کامل به وجود بیاید، همانطور که در ابتدای ازدواج علاقه و محبت بسیار زیاد است و این نشان می دهد که وعده قرآن حق است اما این علاقه مانند جریان برق دائمی نیست که از یک مرکزی دائماً فرستاده شود بلکه نیاز به تقویت کردن دارد.
مانند ایمان آوردن است، هر انسان با ایمانی، نیاز دارد که در طول سال مراقب ایمان خود باشد؛ برای مثال در ماه رمضان این ایمان را تازه می کند و شستشوی روحی انجام می دهد. در مسئله ازدواج نیز بعد از مدتی مسائل دنیایی باعث خدشه دار شدن روابط زن و مرد می شود. لازم است خود زوجین دائماً حواسشان به تقویت مودت و رحمت بین خود باشند.
۲-بعضیها به هدف زندگی فکر نمیکنند و فقط دنبال نیازها و لذتهایشان هستند
استاد پناهیان داشتن هدف متعالی را در زندگی عاملی برای آرامش داشتن می داند:
«اگر انسان در زندگی گرفتار «کمبودها و گرههای روحی» باشد، معمولاً زیاد دنبال این نخواهد بود که «برای چه زندگی میکند؟!»، فعلاً دنبال تأمین نیازها و لذتهای خودش است و به هدف زندگی فکر نمیکند. اما اگر خدا به انسان «آرامش روحی» بدهد، کمکم به این فکر میکند که من اصلاً چرا و برای چه کسی دارم زندگی میکنم؟! حتی از خودش میپرسد: من چرا باید لذت ببرم؟ البته برای آدمهای تازه به دوران رسیده، خوشگذراندن یک هدف است ولی آدمها وقتی یکمقدار چشم و دل سیر میشوند، به خودشان میگویند «من اصلاً برای چه و به چه عشقی باید خوش بگذرانم؟» چنین کسی اگر یک هدف برتر نداشته باشد، خوشگذرانی هم برایش پوچ و بیارزش میشود.
آدمهایی که آرام هستند و لحظات آرامی دارند، به هدف زندگی خود فکر میکنند. ولی آدمهایی که این آرامش را ندارند و به هدف زندگی فکر نمیکنند، فقط درگیر مسائل زندگی هستند و میخواهند کمبودهای زندگی دنیایی خود را برطرف کنند، اتفاقاً این افراد معمولاً مشکلاتشان در زندگی خیلی بیشتر از گروه اول است و زندگیشان سختتر میشود. خداوند میفرماید: «هر کسی از یاد من غفلت کند، زندگی را بر او سخت خواهم کرد؛ وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»(طه/۱۲۴) کسی که برای یاد خدا وقت بگذارد، خدا خیلی از مشکلاتش را حل میکند.»
۳-شاکر باشید تا آرام باشید
بسیاری از زنان و مردان بابت داشتن همسر و خانواده ی خود شاکر نیستند، همسری که به خداوند و اولیاء او ایمان دارد و برای تأمین معاش تلاش می کند و در کنار خوبی هایی که دارد قطعاً عیب هایی هم خواهد داشت؛ اما معمولاً کسانی که سختی های زندگی را بزرگ می بینند عیب های دیگران را نیز بزرگ تر از عیب های خود می بینند و در نتیجه هیچ گاه احساس نمی کنند، بابت همسری که دارند باید خدا را شکر کنند.
استاد پناهیان شاکر بودن را وسیله ای برای رسیدن به آرامش می داند: «آدم باید با یک هدف و یک عشقی زندگی کند؛ عشقی که برتر از همۀ زندگی باشد و آنقدر با ارزش باشد که بشود کل زندگی را فدای آن کند و برای آن قرار دهد. البته خیلیها هیچوقت به این نقطه از زندگی نمیرسند. این یک بلوغ روحی میخواهد ولی خیلیها به این بلوغ نمیرسند. یکی از کارها برای رسیدن به این آرامش و بلوغ روحی، «شاکر بودن» است. اگر مدتی شاکر بشویم به آرامشی میرسیم که انسانهای عُقدهای و حسود و درگیرِ سرگرمیهای هیجانی هیچوقت به آن نمیرسند.»
۴-خودتان را با خدا طرف حساب بدانید
همچنین حجه الاسلام پناهیان در خصوص برخورد با همسران بدرفتار اینگونه توصیه می کند: «خودتان را با خدا طرف حساب بدانید نه با همسرتان، و از این نترسید که اگر شما خوب باشید و همسرتان بد باشد، منافع شما از بین خواهد رفت. نگویید: «اگر ما به خاطر خدا خوب رفتار کنیم و همسر ما گرگصفت باشد و حق ما را پایمال کند، چه کسی حق ما را از او میگیرد؟ پس بگذارید خودمان گرگ بشویم و به جان او بیفتیم و حقمان را بگیریم!» پاسخ این است که شما هرچقدر گرگ بشوید، فایده ندارد و بدتر خواهد شد، ضمن اینکه خداوند از بندۀ خوب خودش دفاع خواهد کرد. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا»(حج/۳۸) همسر شما که از دست خدا نمیتواند فرار کند، و کدام دادگاه بهتر و محکم تر از خداوند میتواند از حق شما دفاع کند؟!
در آیه ۲۱ سوره نور خداوند فرموده است که بین همسران مودت و رحمت قرار می دهد تا به یکدیگر آرام گیرند اما نفرمود که بعد از ازدواج سختی های دنیا تمام می شود و دیگر مورد امتحان قرار نمی گیرند. ابتلائات دنیا همچنان باقی است و بعد از ازدواج به شکل دیگری نمود پیدا می کند و مهمترین این امتحان ها بعد از ازدواج، زندگی کردن و مدارا کردن با یک انسان دیگر آن هم از جنس مخالف است.
دیدگاه