پس از خواستگارى ، یکى از امورى که ممکن است شرم داماد را به همراه داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على علیه السلام ، خود نقل مىکند که پس از خواستگارى و انجام دادن کارهاى اوّلیه ، یک ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شرکت […]
کد خبر: 2834
تاریخ انتشار : آبان ۸, ۱۳۹۲
پس از خواستگارى ، یکى از امورى که ممکن است شرم داماد را به همراه داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على علیه السلام ، خود نقل مىکند که پس از خواستگارى و انجام دادن کارهاى اوّلیه ، یک ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شرکت مى کردم و به خانه خود برمى گشتم و درباره به خانه بردن فاطمه علیهاالسلام ، هیچ سخنى نگفتم . در حقیقت ، شرم ، مانع طرح مسئله مى شده است . در این جا نیز نخست ، زنان رسول خدا و سپس خود حضرت ، دخالت کرده ، کار را به سرانجام مىرسانند . زنان رسول خدا ، متوجّه خواسته حضرت على علیه السلام و شرم وى شدند . از اینرو ، باب گفتگو را با ایشان باز کردند و گفتند : «آیا مى خواهى از رسول خدا بخواهیم که فاطمه علیهاالسلام را به منزل تو بفرستد ؟» . على علیه السلام نیز با پیشنهاد آنان ، موافقت نمود . آنان نزد پیامبر صلى الله علیه وآله رفتند و نخست ، از جاى خالى حضرت خدیجه علیهاالسلام سخن گفتند و سپس خواسته على علیه السلام را مطرح کردند . ظاهرا خودِ حضرت نیز همراه آنان بوده است . رسول خدا مى فرماید : «چرا على همسرش را از من نخواسته است ؟ ما منتظر بودیم» . على علیه السلام مى گوید : «اى رسول خدا ! حیا مرا از این کار ، باز داشت» . در کارى که ممکن است اقدام خود شخص با شرم و حیا همراه باشد ، از واسطه استفاده مىگردد . شیوه اى که در چنین مواردى به کار گرفته مىشود ، «استفاده از واسطه» است .
نزدیک غروب آفتاب ، رسول خدا به یکى از همسرانش به نام اُمّ سَلَمه مىفرماید : «فاطمه را نزد من بیاور» . اینجا یکى دیگر از مواضع شرم دختر است . معمولاً تازه عروسها در شب عروسى از روبه رو شدن با پدر خود ، شرمگین مىشوند . امّ سلمه مىرود و با فاطمه علیهاالسلام باز مىگردد . فاطمه علیهاالسلام در حالى نزد پدر آمد که از شدّت شرم ، عرق کرده بود و کمى مىلرزید .
مسئله دیگر ، روبه رو شدن عروس و داماد با یکدیگر است . اگر عروس و داماد، انسانهاى باحیایى همانند حضرتعلى و فاطمه علیهماالسلام باشند، ممکناست شرم داشته باشند که حتّى به چهره یکدیگر نگاه کنند ، و یا مثلاً عروس ، چادرش را از سرِ خود برگیرد . وجود این حیا ، نشانه خوبى است ؛ امّا نباید باقى بماند ؛ چرا که ممکن است مانع زندگى مشترک گردد . در این جا نه توصیه مىشود که دختران و پسران ، حیا را کنار بگذارند و بدون هیچ خجالتى با یکدیگر رو به رو شوند ، و نه توصیه مىشود که در حالت شرم و حیا باقى بمانند . باید سعى شود که به نحوى این شرم ، برداشته شود و در چنین مواردى ، پیشقدمى دیگران و کمک آنان ، بهترین گزینه است . رسول خدا براى این که عروس و داماد ، بدون حجاب ، یکدیگر را ببینند ، اقدام مىکند . على علیهالسلام حضور داشت و فاطمه علیهاالسلام نیز با شرم و حیا وارد مىشد . وقتى روبه روى پدر و همسر خود قرار گرفت ، رسول خدا ، پارچه را از صورت عروس بر گرفت و على علیه السلام وى را مشاهده کرد .
هر چند این کار ، ممکن است در لحظه نخست ، فشار شدیدى را بر زن وارد کند ، امّا به مرور ، عادى مىشود . اقدام دوم رسول خدا این بود که دست دختر خود را گرفت و در دست على علیهالسلام گذاشت . این کار ، حیا را بیشتر کنار مى زند . پسر و دخترى که نمونه کامل حیا و شرم هستند و هیچ رابطه اى تاکنون با یکدیگر نداشته اند ، اکنون ، دست در دست یکدیگر دارند .
اوّلین ارتباطى که ممکن است میان دختر و پسر برقرار شود ، یک ارتباط ذهنى ، فکرى و عاطفى است که از هنگام خواستگارى شروع مىشود . پس از آن ، ارتباط دیدارى و شنیدارى است و در مرحله سوم ، دست در دست یکدیگر گذاشتن است که نوعى تماس بدنى است . در هر یک از این مرحلهها ، حیایى که مانع برقرارى ارتباط همسرى است ، آرام آرام ، برداشته مىشود . جالبْ این جاست که عملیات کاهش حیا میان عروس و داماد نیز بى شرمانه نیست . ممکن است پرده هاى حیا برداشته شوند ؛ امّا با بى شرمى همراه باشد . این کار ، مى تواند ضربات جبران ناپذیرى به حیاى میان همسران وارد سازد و آنان را به وادى بى شرمى و حرمتشکنى بکشاند . لذا بسیار مهم است که این کار ، همراه با شرم صورت پذیرد . درست است که هدف ، برداشتن حیاست ؛ امّا این گونه عملیات ، خود نباید بى شرمانه باشد .
به هر حال ، دست عروس و داماد در دست یکدیگر گذاشته شد و جالبْ این که این کار ، در حضور دیگر زنان نیز بوده است . هر چند در این وضعیت نیز فشار زیادى بر شرم عروس و داماد ، بخصوص عروس وارد مى شود ، امّا شرمانگیزتر از این وضعیت ، تنها شدن آنها با یکدیگر است . براى آنان بسیار سخت است که در حضور دیگران به اتاق خود بروند . باقى ماندن نزد دیگران براى آنان ، راحتتر از چنین کارى است . رسول خدا ، در حالى که دست آن دو را در دست یکدیگر قرار داده بود ، آنان را به اتاق خودشان راهنمایى مى کند .
ممکن است شرم و حیا همچنان مانع برقرارى ارتباط نزدیکتر میان زن و شوهر شود . در چنین مواردى ممکن است هر دو یا یکى از آنان به نقطهاى خیره شود و چشم در چشم هم ندوزند ؛ زیرا این وضعیت ، باز موقعیت جدیدى است که تا به حال با آن ، رو به رو نبودهاند . لذا رسول خدا به آنان فرمود : «شما بروید ، من نیز به شما ملحق مى شوم» . اتفاقا همین گونه نیز شد . حضرت على علیهالسلام مىگوید : هر دو وارد اتاق شدیم . حضرت زهرا علیهاالسلام در گوشهاى نشست و من نیز کنار وى نشستم . او از من حیا مىکرد و چشم به زمین دوخته بود . من نیز از او شرم داشتم و چشم به زمین دوخته بودم .
چیزى نمى گذرد که رسول خدا وارد مى شود و باب سخن را باز مى کند و پس از به جا آوردن یکى از مستحبّات ، براى آنان دعا مى کند . به نظر مى رسد این کار نیز به آن دو بزرگوار ، کمک بیشترى کرد تا برخى پرده هاى حجب و حیا را کنار بزنند .
براى نوعروسان و نودامادان ، روبه رو شدن با دیگران در فرداى عروسى ، شرم خاصّ خود را دارد ؛ زیرا این اوّلین برخورد پس از شب عروسى است و اوّلینها در چنین مواردى همراه با شرم بیشترى است . این حالت براى عروس ، شدّت بیشترى دارد . فرداى عروسىِ حضرت زهرا علیهاالسلام ، رسول خدا ایشان را نزد خود فرا خواند . مىگویند حضرت زهرا علیهاالسلام در حالى خدمت پدر رسید که از شدّت حیا ، مدهوش و حیران بود .
منبع : برگرفته از کتاب پژوهشی در فرهنگ حیا، پدیدآورنده : عباس پسندیده
دیدگاه