این دین آن قدر زیبا است که دلم نمی خواهد لحظه ای از آن غافل بمانم
چون قبل از مسلمان شدن عقیده داشتم بدن زن بایدپوشیده باشد و فقط روسری نداشتم كه پس از تشرف به اسلام از حجاب هم استفاده كردم.
کد خبر: 32032
تاریخ انتشار : اسفند ۵, ۱۳۹۴
درمورد برخی از آدم ها نوشتن آن قدرها هم ساده نیست، آدم هایی که احساس می کنی، جنس روحشان متعلق به این زمین مادی نیست. درست مثل «اکاترین مارازوا». او متولد روسیه است، ۲۰ سال دارد ولی ۶ سال از عمر مسلمانی اش می گذرد.
خودش می گوید : «انگار سال هاست که با اسلام آشنایم. این دین آن قدر زیبا و دوست داشتنی است که دلم نمی خواهد لحظه ای از آن غافل بمانم.»
کاترین نگاه لطیفی به اسلام و البته اعتقاد راسخی به ائمه(ع)، به خصوصحضرت ابوالفضل(ع)دارد. آن قدر ساده و بی تکلف صحبت می کند، که دوست داریساعت ها پای حرف هایش بنشینی.
او در این گفت وگو از خودش و گمشده واقعی اش اسلام می گوید و عقیدهدارد این دین آسمانی، گمشده همه انسان های ره گم کرده جهان است، اما کاترینچطور مسلمان شده و پیش از این چه دینی داشته است؟! او در این موردمی گوید: «سال های خیلی دور که هنوز روسیه یا همان شوروی سابق کمونیستیبود، مردم اجازه نداشتند آیین خاصی را دنبال کنند؛ ولی همه اجداد من مسیحیبودند و به طور پنهانی از دین مسیحیت پیروی می کردند، تا این که کمونیستاز هم پاشیده شد و مردم توانستند آزادانه درمورد دین مسیحیت و یا سایرادیان برنامه های تبلیغی داشته باشند.
اما در میان این ادیان اسلام دیده نمی شد. من ۱۲ساله بودم که به ایران آمدم، چون پدرم کارهای تجارت و بازرگانی را دنبال می کرد، ۲ سال در سفارت روسیه درایران ساکن شدیم، در این مدت به زبان فارسی تسلط پیدا کردمو در مدارس سفارت ادامه تحصیل دادم، تا این که از سفارت بیرون آمدیم و در کنار مردم تهران در یکی از مناطق این شهر بزرگ ساکن شدیم و همه چیز از یکخواب شروع شد و من توجهم به آیین اسلام جلب شد.» در خواب اتفاقات زیادی رخداد که بی اختیار کلماتی را تکرار کردم.
در همین شرایط از خواب پریدم و در همان حالت بیداری آن کلمات را تکرار می کردم، حتی برای مادرم آن کلمات را تکرار کردم، او هم نمی دانست چه مفهومی دارد. بعد از چند روزشروع کردم به تحقیق در مورد آن تا ببینم چه مفهومی دارد؟ تا این که متوجهشدم آن کلمات عربی شهادتین اسلام بوده اند. قبل از هر چیز رفتم سراغ کشیش ودر مورد اسلام از او پرسیدم. در باب ۱۸ انجیل نوشته شده بود که : « بعد ازمن کسی خواهد آمد که دین کاملتری از مسیحیت دارد و پیروان من در مسیحیت به او گرایش پیدا خواهند کرد.» بعد به سراغ برخی از علمای اسلامی رفتم وسرانجام در ۱۴سالگی مسلمان شدم و از این بابت بسیار خوشحالم و خدا را شکرمی کنم.»
می پرسم وقتی به دین اسلام گرایش پیدا کرد، با توجه به این که درخانواده ای مسیحی زندگی می کرد، آیا آنها مخالفتی با آیین تازه اتنداشتند؟! او در این رابطه می گوید: «نه، پدر و مادر و برادرم خیلیروشنفکر هستند و با این که چندسالی است من مسلمانم، همیشه به اسلام احتراممی گذارند. من آزادانه اسلام را تا امروز دنبال کرده ام و سعی داشتم خیلیمورد تعجب دیگران نباشم. چون قبل از مسلمان شدن عقیده داشتم بدن زن باید پوشیده باشد و فقط روسری نداشتم که پس از تشرف به اسلام از حجاب هماستفاده کردم.»
از آنجا که کاترین با یک مرد مسلمان ایرانی ازدواج کرده،می پرسم خانواده همسرش چقدر در آشنایی دادن او با اسلام همراهش بوده اندکه با تأکید می گوید: «خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید، همراهمبوده اند.»
او می گوید:« ۴ سال است که ازدواج کرده ام و آنها در این زمینه اطلاعاتخوبی به من داده اند. هر چند کتاب های همسرم که علاقه زیادی به شهید مطهریدارد، در دسترسم بود ولی باز از طریق برخی افراد عالم بر دین اسلام بهجواب بسیاری از سوال هایم رسیدم. حتی ایام سال نو در اولین سال زندگیمشترکمان به شلمچه رفتیم. در این منطقه ایستگاه هایی بود که فیلم هایی را ازشهید چمران و دکتر شریعتی پخش می کردند و عرفان و عقیده زلال آنها بهاسلام، من را در این دین استوارتر کرد. ناگفته نماند، وقتی در روسیه بودم،در کتابخانه مدرسه مان کتاب خیلی سختی بود با عنوان یک شخصیت اسطوره ای بهنام ابوالفضل که بعدها فهمیدم ایشان از بزرگان دین اسلام است. این تنهاکتابی بود که در خصوص یک مسلمان در روسیه دیدم و البته لغات سختی داشت وحتی آموختن لغات آن جایزه داشت. مرور این کتاب و زندگی حضرت ابوالفضل (ع)توجهم را به اسلام بیشتر جلب می کرد.»
می پرسم چه ویژگی هایی را در شخصیت ایشان دیدی، می گوید: «ویژگی هایزیبایی در شخصیت ایشان هست؛ مثل جوانمردی، ایثار، گذشت و وفاداری.»
«وقتیدرمورد اسلام تحقیق می کردم، دیدم همه پیامبران می گفتند آخرین پیامبر،پیامبر گفت: امامان معصوم(ع) و امامان معصوم(ع) می گفتند امام حسین(ع) وامام حسین(ع) می گفت حضرت عباس(ع). پس حتماً سری در شخصیت ایشان است کهبرای ما ناشناخته مانده و به همین دلیل این همه عزت نصیب ایشان شدهاست.» آیا کاترین تا به حال به ایشان متوسل شده است؟! او در این موردمی گوید: « بله، بارها وقتی مشکلی داشته ام به ایشان متوسل شده ام و همیشهمشکلم حل شده است ایشان نماد بزرگواری و کرامت است و شخصیت حضرت عباس(ع)را همیشه ستایش می کنم.
می پرسم ۶ سال از عمر مسلمانی ات می گذرد، حالا چه احساسی به اسلام داری؟!می گوید:«اسلام یک دین کامل است و درس هایانسان سازی بسیاری در آن ارائه شده است. مثلا اسلام برای زنان حرمتویژه ای قایل شده که در سایر ادیان به چشم نمی آید. اسلام آمده تا بهتکامل انسانها کمک کند و آنها را به تعالی برساند. نه این که قید و بندتازه ای برای انسانها باشد.
بسیاری از مسائل علمی که حالا دانشمندان ما به آنرسیده اند، ۱۴۰۰ سال قبل در اسلام مطرح شده و این دین آسمانی یک دین جهانیو به روز است. در حالی که در انجیل و مسیحیت هم تحریفاتی وارد شده، ولیقرآن کتاب آسمانی مسلمانان همچنان دست نخورده باقی مانده است.»
کاترین به قرآن اشاره می کند. می پرسم آیا آنچه به عنوان یک مسلمانمی خواسته، در قرآن موجود است؟ می گوید: «بله، قرآن پاسخ همه سوال ها را در بر دارد. صحبت مستقیم خداوند با بنده اش. خیلی پیش آمده، از قرآن سوالکرده ام و به آن مراجعه کرده ام و به جواب رسیده ام. مثلا یکبار این سوالبرایم پیش آمد که چرا خدا نخواسته هر کس در دین خودش باقی بماند؟چرا اسلام؟ و قرآن را باز کردم. سوره آن یادم نیست ولی مضمون آیه یادم هست کهاشاره می کرد به این که انسان باید در هر شرایطی به فکر رشد و تعالی باشد وفقط به عنوان یک موجود راکد در یک نقطه نماند، در حالی که اسلام آمده تاهمه ادیان را تکمیل کند. پس این دین بهترین دین خداست.»
می پرسم اگربخواهی از احساس قلبی ات راجع به اسلام صحبت کنی، چه می گویی؟! او با حسیسرشار از لطافت و صداقت، می گوید: « همان طور که دین اسلام به همه احتراممی گذارد، ما هم به آن احترام بگذاریم و از آن چیزی زیاد و کم نکنیم. قدر مسلمانی مان را بدانیم و ارزش تلاش و زحمت پیامبر اسلام(ص) را در انتشاراین دین آسمانی درک کنیم و از این که خداوند ما را به این آیین رهنمونشده، سپاسگزار باشیم.»
کاترین آن قدر شیرین از اسلام حرف می زند که دوستندارم این گفت و گو تمام شود، ولی زمان می گذرد. از او می خواهم برایحرف های پایانی هر چه دوست دارد بگوید و او از آرزوهایش می گوید: «آرزودارم به زیارت خانه خدا بروم و زیارت امام حسین(ع)، دوست دارم این دوسرزمین مقدس را ببینم، امیدوارم این آرزوها برای دیگران هم محقق شود و منهم بی نصیب نمانم.»
دیدگاه