عباس بابايي در خوابگاه آمريكايي ها هميشه بر عقايد ديني و مذهبي خود پاي بند بود. براي اين كه چشمش به عكس هاي خواننده زن آمريكايي كه هم اتاقي اش (در آن زمان تمام دانشجويان خلباني بايد براي مدت حداقل دو ماه با يك دانشجوي آمريكايي هم اتاق مي شدند تا در پيشرفت زبان به آنها كمك شود) به ديوار زده بود نيفتد، با توافق همديگر اتاق را به وسيله يك پارچه، به دو قسمت تقسيم كرده بود.
کد خبر: 4027
تاریخ انتشار : دی ۳, ۱۳۹۲
گمنامی و اثرات دوری از خانواده
دانشگاه یعنی فرصت آشنا شدن با انسان هایی از جنسیت متفاوت، قومیت مختلف، سبک های زندگی متنوع و در نتیجه تجربه هایی که انسان شاید برای اولین بار در زندگی اش با آنها روبرو میشود، یکی از این تجربه ها برای دانشجویان غیر بومی زندگی در خوابگاه است، در اولین ساعات و حتی روزها و ماههای اول ورود به خوابگاه، از دســت دادن آنچــه کــه انســان بــا آن خــو گرفتــه بود و با آن احســاس امنیــت مــی کــرده اســت، مانند دور شدن از خانه و خانواده و جدایی یکباره از محبت و توجه آنان، دوستان قدیمی و هم محله ای، کوچه و محله و خلاصه هر آنچه مجموعه ای از تعلقات را شکل میدهد، سخت و طاقت فرساست و گاه برای بعضی دیگر زجر آور و غیر قابل تحمل میشود، اوضاع وقتی بدتر میشود که ضعف های شخصیتی مانند عدم توانایی در ایجاد رفاقت مثبت و اثر گذار، مشورت نگرفتن از مشاوران و استادان و خانواده و یا ضعف اعتقادی موجب ایجاد عدم تعادل روحی و فکری در زندگی جدید خوابگاهی میشود که این امر جوان را از درون تهی میسازد و گاه دچار اضطراب و آشفتگی میکند، و آن هنگام که این تلاطمات روحی شدت گیرد، فرد برای رهایی از خلاء های ایجاد شده در این شرایط جدید و غیر قابل تحمل، به دنبال جایگزین میگردد، این جایگزین می تواند مثبت یا منفی و در جهت تعالی و یا انحطاط باشد.
وجه مثبت قضیه آنجاست که فرد تصمیم میگیرد برای مقابله با این حس اعتقادات خود را قوی کند و یا اینکه با مطالعات سازنده و تفریحات مثبت مانند ورزش کردن و.. این خلاء را جبران کند و با تقویت روحیه خود از این شرایط سخت عبور کند.
هشدار!دانشجوی خوابگاهی بر لبه پرتگاه سقوط از اخلاقیات
وجه دوم و البته منفی قضیه آنجاست که فرد شخصیت ضعیفتر و اثر پذیرتری از اطرافیان دارد که در این میان ممکن است گرفتار بعضی زشتی های محیط های دانشجویی و خوابگاهی شود:
مشاهده زشتیها و ریختن قبحشان در محیط خوابگاه و دانشگاه، برای یک دانشجوی ساده غیر بومی که احتمالأ اعتقاداتش نیز به خوبی در بنیان خانواده محکم نشده است میتواند نابهنجاری را از شکل ناپسندش خارج کرده و چیزی عادی نمایان کند، مانند خیانت در امانت، دروغگویی، بددهنی، دوستیهای غیرمتعارف، پیامکها و بلوتوثهای مستهجن و غیراخلاقی و گوش دادن به موسیقی های زیر زمینی و تماشای فیلم های مبتذل و…. از جمله ناهنجاریهای شایع در زندگی خوابگاهی است که ممکن است هر فرد تازه به دانشگاه آمدهای را از راه به در کند… در این میان باید گسترش ژستهای روشنفکری که در میان دانشجویان رواج دارد و گاه آنان را به سوی ایدئولوژی های وارداتی و پوچ گرایی، که مقصدشان ناکجا آبادی ویرانگر است را هم به این ناهنجاریها اضافه کنیم، که در نهایت ممکن است عوارضی همچون اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی و خود کشی و… را در بر داشته باشد.
رئیس دانشگاه بوعلیسینای همدان درمورد زندگی خوابگاهی چنین می گوید:
«دو ترم اول دانشگاه، زمان بسیار حساسی برای دانشجویان خوابگاهی است و احتمال دارد که در صورت سهلانگاری مدیران خوابگاهها، دانشجویان در محیطهای خوابگاهی با برخی بزهها آشنا شوند و درواقع همنشین بد روی آنها تاثیر منفی بگذارد، اما در این شرایط خانوادهها میتوانند نقش بسیار مثبتی داشته باشند.
وی عنوان میکند: باید ارتباط خانواده و دانشگاهها، بسیاربیشتر از سطح فعلی باشد، اما در صورت نبود تعامل گسترده خانواده و دانشگاه و همچنین مدیریت غلط خوابگاهها احتمالدارد که ماهیت یک دانشجوی ترم اولی، حتی پس از گذشت سه ماه دگرگون شود.
محیط خوابگاهی مجموعه از فرهنگ ها را در خود جمع کرده است به طوری که در این مجموعه برخی فرهنگ خودشان را برتر می دانند و تلاش برای گسترش آن دارند و برخی دیگر مغلوب هستند و لذا فرهنگ بومی خویش را نیز از دست می دهند و تابع اکثریت می شوند. »
اگر بخواهیم صریح و براساس مشاهدههایمان سخنبگوییم، در بسیاری از این خوابگاهها، انواع سیگار، قلیان و حتی مواد مخدر سنگین هم یافت میشود که اگر مشکلات روحی روانی دانشجویان، شکستهای عشقی و افت تحصیلی برخی دانشجویان خوابگاهی را هم در نظر بگیریم، آنگاه میتوانیم بگوییم که بر فعالیت بیشتر خوابگاههای دانشجویی نظارت دقیقی نمیشود و بسیاری از دانشجویان ـ بخصوص دانشجویان سال اولی ـ تحت تاثیر آسیبهای گسترده فضای خوابگاهها قرار دارند.
پدر ها و مادرها ! مواظب انحرافات دانشجویی و خوابگاهی فرزندانتان باشید.
نظارت خانواده ها بر روی فرزندان و حفاظت و مصون داشتن آنها در مقابل آسیب های احتمالی جامعه امری است لازم و ضروری و این به معنای این نیست که والدین همیشه و همه جا در کنار فرزندشان حضور داشته باشند بلکه آگاهی دادن به آنها و غنی کردن فرهنگ، اخلاق و اعتقادات به طوری که فرزندانشان در هر محیطی مجذوب جو های ایجاد شده غلط نشوند از وظایف والدین است که در صورت کوتاهی در این مقوله فرزندان دچار آسیب و ناتوانی در مقابل حل مشکلات میشوند، و این معضل وقتی حاد و جبران ناپذیر میشود که فرزندان در دوری از خانواده و به علت عدم حضور خانواده و محکم نبودن بنیادهای خانوادگی و اعتقادات مذهبی، به ویژه در دوران دانشجویی و در محیط های خوابگاهی دچار انحرافات و آسیب های وارده در محیط های جمعی میشوند.و این سهل انگاری والدین در عدم نظارت بر جوانان مهاجرشان به شهرهای دیگر به خصوص کلان شهرهایی مانند تهران باعث شده که شاهد آن باشیم که در بعضی موارد این جوانان و دانشجویان غیر بومی نسبت به انحرافات پیش قدم تر از بومیان آن منطقه بوده اند زیرا که هیچ ناظری همراه آنها نبوده تا آنان را از اعمال خلاف نهی کند و همین امر بی پروایی در مقابل منکرهای اخلاقی را به بار آورده است.
پدر و مادر عزیز:
باور کنیم و بر این اعتقاد باشیم که جوانانمان در لحظات حساس عبور از نوجوانی به جوانی و شکل گیری شخصیت اخلاقی و اجتماعی، بالاخص سالهای ابتدایی دانشگاه به حضور خانواده به عنوان حامی نیازمند هستند حتی اگر خود اعلام بی نیازی کنند
پس به فرزندانمان بیاموزیم در دوری از خانواده اصالت خانوادگی را فراموش نکنند. و بکوشیم حتی با صرف کمترین زمان در کنارشان باشیم.
به فرزندانمان زندگی در شرایط سخت را بیاموزیم شاید روزی مجبور شوند در سختی ها زندگی کنند …
به فرزندانمان راه های مقابله با انحرافات موجود در جامعه را از همان کودکی بیاموزیم تا در بزرگسالی با چشمانی نگران محو شدن او در انحرافات را شاهد نباشیم.
به فرزندانمان بیاموزیم قرار نیست هم اتاق شدن با دیگران در ماهها و سالها هم سانی در افکار کردار و اعتقادات را به همراه بیاورد و همیشه الگوهایی از بزرگان پیش رویش قرار دهیم مانند شهید عباس بابایی که دوستانش در توصیف او در دوران دانشجویی در آمریکا چنین نقل میکنند:
آمریکا هم عباس را عوض نکرد
کشور آمریکا با تمام زرق و برقش، نتوانست عباس را به خود جلب کند و عباس همان عباسی بود که در هنگام گذراندان دوره مقدماتی، به دلیل این که آسایگاهش در طبقه دوم روبه روی آسایگاه دختران بود، تقاضای انتقال به طبقه اول کرده بود.
او همچنان بر عقاید دینی و مذهبی خود پای بند بود. برای این که چشمش به عکس های خواننده زن آمریکایی که هم اتاقی اش (در آن زمان تمام دانشجویان خلبانی باید برای مدت حداقل دو ماه با یک دانشجوی آمریکایی هم اتاق می شدند تا در پیشرفت زبان به آنها کمک شود) به دیوار زده بود نیفتد، با توافق همدیگر اتاق را به وسیله یک پارچه، به دو قسمت تقسیم کرده بود.
هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگیها و روحیات عباس نوشته، یادآور میشود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است. از رفتار او بر میآید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی میباشد و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است.
همچنین اشاره کرده که او به گوشهای میرود و با خودش حرف میزند، که منظور او نماز و دعا خواندن شهید بابایی بوده است.
آنگاه که دانشجوی خوابگاهی به سلامتی از بحران ها عبور کند…افتخار آفرین خواهد شد:
تمام موارد ذکرشده آسیبهای احتمالی زندگیهای خوابگاهی را نشان میدهد اما همیشه نیمهی مثبتی هم در کنار نیمهی منفی وجود دارد که میتوان به دوستیهای صادقانه، بالغ شدن فرد در دوره دانشگاه و آمادگی بیشتر برای زندگی آینده و وارد شدن به اجتماع را نام برد. بنابراین دانشجویی که به مهارتهای زندگی مجهز باشد و اعتقادات سستی نداشته باشد میتواند به جای غوطهور شدن در آسیبهای نام برده به فردی مستقل و مسئولیتپذیر تبدیل شود
همزیستی با افرادی که عادات و رسوم خاص منطقه خود را همراه دارند و به زندگی خوابگاهیشان منتقل کردهاند، کاری راحتی نیست. تنوع فرهنگی اصطکاک ایجاد میکند و عدم پذیرش و سازگاری با گوناگونی فرهنگ، سبب بروز مشکل در افراد خوابگاهی میشود و کسانی که از این بازار متنوع فرهنگ ها و اعتقادات با سربلندی بیرون بیاید پس میتوان امید این را داشت که این فرد در سراشیبی ها و انواع بحران ها و آسیب های موجود در اجتماع نیز ایمن خواهد بود. و همانند امثال شهید بابایی ها مایه افتخار و سربلندی ایران خواهند شد.
گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا
دیدگاه