بررسی فیلم دهلیز ساخته ی بهروز شعیبی داستان فیلم دهلیز در مورد زندگی زن و شوهری به نام های شیوا (هانیه توسلی) و بهزاد (رضا عطاران) است که فرزندی به نام امیرعلی (محمد رضا شیرخانلو) دارند. بهزاد پدر خانواده، یک معلم است و به علت قتلی که در هنگام عصبانیت مرتکب می شود، به مدت […]
کد خبر: 4165
تاریخ انتشار : دی ۹, ۱۳۹۲
بررسی فیلم دهلیز ساخته ی بهروز شعیبی
داستان فیلم دهلیز در مورد زندگی زن و شوهری به نام های شیوا (هانیه توسلی) و بهزاد (رضا عطاران) است که فرزندی به نام امیرعلی (محمد رضا شیرخانلو) دارند. بهزاد پدر خانواده، یک معلم است و به علت قتلی که در هنگام عصبانیت مرتکب می شود، به مدت پنج سال به زندان می افتد و همسرش شیوا علارقم مخالفت های خانواده اش سعی می کند در کنار همسرش تا آخرین نفس مبارزه کند و حریم خانواده اش را حفظ کند…
فیلم دهلیزدر اولین نگاه مضمون تکراریِ گرفتن رضایت از خانواده مقتول، برای صرف نظر کردن از قصاص را دارد، ولی تفاوت آن، با فیلم هایی با این مضمون در این است که دهلیز به خاطر” کودک” ساخته شده است و همین کودک است که درگیر کشمکش می شود و در پایان نیز گره گشایی توسط او صورت می گیرد، سکانس ابتدا و انتهای فیلم نیز با امیرعلی (فرزند خانواده) آغاز و پایان می یابد.
محوریت اصلی دهلیز در مورد “قصاص” است اما در این فیلم، «قصاص» به عنوان یک حکم اسلامی مورد انتقاد و اعتراض واقع نمیشود. فیلم به سراغ نقد قصاص نمیرود و به جای نقد قصاص، به سراغ مفهوم اسلامی و اخلاقی دیگری میرود که «عفو» است و میکوشد تا تلخی قصاص را به شیرینی عفو مبدل سازد و در این کار موفق میشود.
این فیلم از نظر فیلم نامه و شخصیت پردازی یکی از زیباترین فیلم های چند سال اخیر است. بازی درخشان بازیگران فیلم از جمله نقاط قوت فیلم محسوب می شود. رضا عطاران با وجود پیش زمینه ی طنزی که مخاطب در ذهنش از او دارد، به خوبی از پس این نقش بر آمده است.
در این بین نمی توان از شخصیت پردازی امیر علی پسر با هوش و دوست داشتنی که همواره رفتار و گفتار شیرینش از بار اضطراب فیلم می کاهد و لحظات بسیار زیبایی را می سازد، گذشت.
شخصیت زن داستان با بازی به یاد ماندنی هانیه توسلی در سینمای ما بیشتر شبیه به یک معجزه است. شیوا آرایش وسوسه برانگیز ندارد و نگاه و احساس و لباس او، مردان را به گناه دعوت نمیکند. در رفتار و گفتارش نیز، عشوه گری نمیکند. او پاک است و پاک میماند. مردانی که بر سر راه او هستند نیز پاک و نجیب اند. دهلیز میخواهد به جای نشان دادن فساد اخلاقی در جامعه، که متأسفانه نزد بعضی از فیلمسازان امری عادی شده، سلامت و پاکی جامعه را، که هرگز نباید فراموش شود، نشان دهد. دهلیز میخواهد بگوید اگر بیاخلاقی یک واقعیت است، اخلاق و پاکی و نجابت هم واقعیت است.
علاقه ی شیوا به حفظ پیوند زناشویی و دوری از طلاق فیلم را از حالتی که اغلب در فیلم ها اتفاق می افتد دور می کند. همچنین شنیدن عباراتی چون توکل بر خدا و اعتماد به تقدیر خداوندی و سوگند خوردن به ائمه در سینمایی که معمولاً سکولارتر از آن است که چنین چیزهای در آن دیده و شنیده شود، ستایش برانگیز است.
در دهلیز هیچ کاراکتری به معنای کلی منفی نیست حتی خواهر مقتول با وجود اصراری که در امر قصاص دارد کاملا قابل درک و قابل احترام است.
این فیلم بدون هیچ ادعا و پز روشن فکری به بیان یک داستان واقعی می پردازد و شاید به همین خاطر به موفقیت های زیادی هم در مخاطب عام و هم در مخاطب خاص دست می یابد.
فیلم دهلیز سال قبل در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست در ۱۳ رشته نامزد دریافت جایزه شود که در نهایت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، و بهترین بازیگر نقش اول زن را به دست آورد.
در بخشی از فیلم، آنجا که بهزاد مرخصی میگیرد و به خانه میآید تا چند شبی در کنار زن و فرزند باشد امیرعلی، هنگام خوابیدن از پدر میخواهد از کنار بستر او دور نشود زیرا او از تاریکی میترسد. بهزاد میگوید او هم در کودکی خود از تاریکی میترسیده و هنوز هم میترسد. او میگوید در کودکی در خانۀ قدیمی خود دالان درازی داشتیم که به آن «دهلیز» میگفتیم. این دهلیز تاریک بود و من از آن میترسیدم. همیشه هنگام عبور از دهلیز چشمهای خود را میبستم و میدویدم تا به انتهای دهلیز، یعنی روشنایی برسم. اینجاست که بینندۀ فیلم متوجه میشود چرا نام دهلیز برای این فیلم انتخاب شده است. گویی این نام به همراه این توضیح می خواهد به طورغیر مستقیم به امیدواری بعد از ناامیدی اشاره کند و به مخاطب القا کند که در نهایت همه ی تاریکی ها روشنایی است….
در آخر اشاره به این نکته بد نیست که ساخت فیلم های از این قبیل که بدون هجوم به مبانی دینی و اخلاقی مردم، تنها روایتگر واقعیتی هستند که در اطراف زندگی هر یک از ما اتفاق می افتد، اتفاق خوبی برای سینمای ماست که امید است این روند ادامه پیدا کند…
دیدگاه