با گذر زمان من عاشق اسلام شدم و خواستم که محجبه شوم، چون فکر می کردم کار درستی است. من به مدت شش ماه، هر روز درباره ی مسأله ی حجاب مطالعه و تفکر می کردم و خدا را شکر در ماه رمضان سال ۲۰۰۷ محجبه شدم.
در آن زمان، من حدود ۶ ماه یا شاید یک سال بود که مسلمان شده بودم ولی به همه فرامین اسلام عمل نمی کردم. من در ماه رمضان روزه می گرفتم ولی نماز نمی خواندم. نمی دانم چرا ولی شاید به این خاطر بود که باید نماز را به عربی می خواندم.
هنوز مسائل زیادی بود که نمی دانستم. حجاب نداشتم، همان سبک زندگی قبلی را داشتم با این تفاوت که مشروبات الکلی و گوشت خوک را ترک کرده بودم. برای من کنار گذاشتن گوشت خوک و مشروبات الکلی، ساده تر از حجاب یا نماز خواندن بود.
پس من بیشتر و بیشتر درباره اسلام مطالعه و تحقیق کردم و کم کم همه چیز ساده و قابل حل شد. من متوجه عقاید تشیع و تسنن شدم و آن خیلی به من کمک کرد. من شروع به تفکر و تأمل درباره حجاب کردم، اما نمی توانستم حجاب داشته باشم. خانواده ام با محجبه بودن من موافق نبودند.
وقتی مسلمان شدم، خانواده ام از من پرسیدند: آیا الان می خواهی حجاب داشته باشی؟
من پاسخ دادم: نه! من نمی خواهم محجبه باشم.
احساس نمی کردم که در آن زمان ضروری باشد، اما با گذر زمان من عاشق اسلام شدم و خواستم که محجبه شوم، چون فکر می کردم کار درستی است. من به مدت شش ماه، هر روز درباره ی مسأله ی حجاب مطالعه و تفکر می کردم و -خدا را شکر- در ماه رمضان سال ۲۰۰۷ محجبه شدم. البته نگران بودم چون بعد از حادثه ی یازده سپتامبر، اسلام هراسی تشدید شده بود و من از خدا می خواستم که مرا در این راه کمک کند و این مسأله را برایم آسان قرار دهد، همانطور که تاکنون این چنین بوده است- خدا را شکر- با توجه به جامعه ی چندفرهنگی آمریکا، جامعه حجاب را پذیرفته است.
اما مشکلات زیادی در درون خانواده بعد از مسلمان شدنم داشتم. آنها وقتی برای اولین بار شنیدند که مسلمان شده ام، بسیار شوکه شدند و سعی کردند مرا از این تصمیم منصرف کنند. آنها تهمت های بدی به من زدند ولی پدرم با کمال آرامش و احترام با من بحث و گفتگو کرد. من خواهری دارم که تا کنون نتوانسته قبول کند که من مسلمان شده ام ولی بقیه ی اعضای خانواده پذیرفته اند- خدا را شکر- هر وقت به خانه هایشان می روم، آنها از گوشت خوک استفاده نمی کنند و این خیلی خوب است خدا را شکر شرایط آسان تر شده است.
رهیافته
دیدگاه