در برخی از مناطق، تلاش شد با بیرون آوردن زنان مأمورین دولتی و حتی زنان بدکاره و بیحجاب در کوچه و خیابان و مجامع عمومی حساسیت و قبح مسئله را از بین برده و مردم را بیتفاوت سازند ولی انجام این عمل نیز کمکی به رژیم نکرد و بلکه عکسالعمل شدید مردم را نیز موجب شد. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بیحجاب به آنها حمله میکردند و درگیری به وجود میآوردند، یا به تمسخر آن زنان میپرداختند که نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرتهای عمومی خوددداری میکردند تا خود را از عواقب این حکم مصون نگهدارند.
کد خبر: 4414
تاریخ انتشار : دی ۱۸, ۱۳۹۲
۱۷دی ماه سال روز خیانت بزرگ رژیم ستمشاهی به فرهنگ جامعه اسلامی ایران از طریق کشف حجاب است. در این فرصت نگاهی داریم به ماجرای کشف حجاب با استناد به اسناد تاریخی موجود.
سرزمین ایران به دلیل ثروتهای طبیعی و موقعیت استراتژیک خود در جهان همواره مورد طمع استعمارگران بوده است. در قرون اخیر استعمارگران به انحاء مختلف سعی در تضعیف قدرت این سرزمین و رسیدن به اهداف استعماری خود داشتند. تجزیه ایران و بستن قراردادهای ننگین استعماری که امتیاز بهرهبرداری از منابع اقتصادی را به بیگانگان میسپرد، در راستای همین هدف بوده است.
مردم و روحانیت در برابر هجوم استعمارگران، مقاومت میکردند و چه بسا موارد زیادی، باعث کوتاه شدن دست استعمارگران از منابع اقتصادی و ابطال قراردادهای استعماری میشدند.
یکی از مهمترین اهداف استعمارگران دور کردن مردم از دین و عقاید دینی آنها بود، چرا که به تجربه دریافته بودند که مردم تا وقتی به اعتقادات دینی خود پایبند هستند، از صحنه سیاست و دخالت در امور جاری مملکت دور نخواهند شد، لذا توطئه ترویج بیدینی و فساد و دور کردن مردم از تعلقات دینی را با همدستی و کمک حکومتهای خائن وقت آغاز کردند.
دستور العمل جنگ تمام عیار چوب و چماق پدر برای کشف حجاب
از جمله مزدوران استعمار، رضاخان میرپنج بود. استعمارگران انگلیسی که وی را مزدور مناسبی برای اجرای نقشه های خود تشخیص داده بودند، از او حمایت کردند و او را به سرعت از یک قزاق ساده به رییسالوزرایی رساندند.
وقتی که قدرت به دست او افتاد، چهره واقعی خود را نشان داد. منبر و روضه را ممنوع کرد و دستور داد عمامه را از سر روحانیون بردارند. تنها معدودی از روحانیون که جواز از شهربانی میگرفتند اجازه گذاشتن عمامه داشتند. اندکی بعد دستور کشف حجاب زنان را نیز صادر کرد و مأمورین دولتی را واداشت که در کوچه و خیابان جلوی عبور و مرور زنان محجبه را بگیرند و چادر را از سر زنان بکشند. هدف رضا شاه از این اقدامات این بود که فرهنگ خارجی را در مملکت رواج دهد. شاید او که بیسواد و بیفکر بود و در واقع میاندیشید که اشاعه فرهنگ غربی در مملکت، صنعت و ثروت غرب را به هم به مملکت میآورد و شاید با فکر کوتاه خود نمیتوانست درک کند که آنچه باعث عقب ماندگی کشور میشود، عمامه و چادر نیست، بلکه تخریب هویت ملی و دینی ملت است.
فکل و کراوات هم مکمل این خیمه شببازی بود. مأمورین حکومتی موظف بودند در اجرای این دستورات از هیچ خشونتی فروگذار نکنند و اگر نیازی به ضرب و شتم و حتی قتل شد، اینکار را انجام دهند.
با این حال مبارزه منفی مردم و مقاومت خیلی شدید ادامه داشت. مردان اغلب با مأمورین درگیر میشدند و زن ها اغلب از خانه ها بیرون نمیآمدند تا با مأمورین روبرو نشوند. اسناد و مدارک به جا مانده از آن دوران گویای این مقاومتها است.
مفاد یکی از این اسناد که چند ماه قبل از رسمی کردن بدحجابی و ۱۷ دی توسط «دایره نظمیه تربت حیدریه» به «تشکیلات کل نظمیه مملکتی، ناحیه شرق» و در تاریخ «۲۹/۴/۱۳۱۴» گزارش شده است، از این قرار است:
“محترما در پیوست راپرت «۱۶۱» به عرض عالی میرساند در ساعت ۷ عصر یوم قبل کربلایی غلامعلی کدخدای لنگ سفلی ۴ فرسنگی تربت راپرت میدهد سه نفر از اهالی محل مذکور در منزل کربلایی محمد نام کمیسیون تشکیل و روضه خوانی دایر پس از جمعآوری رعایا شیخ حسین و شیخ اسماعیل نامان بالای منبر رفته و شروع به موعظه و اظهار میدارند کاغذی از مشهد برای من رسیده و حکم شده که کلاه بسر گذارند و حجاب نباشد و شیخ بهلول در مشهد شورید. ما هم باید حرکت نماییم در میان قلعه جات رفته مردم را جمعآوری نموده که هر کس کشته شود داخل بهشت میشود و فعلا بیرون رفتهاند مردم را تحریک و موعظه مینمایند و یک نفر سید اصفهانی هم با آنها همدست شده است. فورا حکومت محترم را از مفاد راپرت مستحضر رییس امنیه را احضار و دستورات کافی داده، نظر به اینکه عده قبلی امنیه کم بود بر حسب دستور کتبی حکومت سه نفر از افراد این نظمیه را برای کمک و مساعدت به امنیه معرفی و پس از حصول نتیجه، مراتب معروض میگردد.”
رییس نظمیه تربت حیدریه
عطایی حقی
در شهرهای دیگر نیز کم و بیش وضع به همین منوال بود و مقاومتها ادامه داشت. در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ رضا شاه در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی که به بهانه جشن فارغالتحصیلی تشکیل شده بود ولی هدف اصلی علنی کردن کشف حجاب و رسمی کردن آن بود، به همراه زنان و دختران خانواده خود و اطرافیانش در حالیکه بیحجاب بودند شرکت کرد. این جلسه، اولین جلسه رسمی بیحجابی بود و گزارش آن همراه با عکس دختران فارغالتحصیل و زنان شرکت کننده در جشن در مطبوعات آن زمان به چاپ رسید.
در پی این جلسه، ابتدا کارکنان رسمی دولت و پس از آن اقشار مختلف مردم سراسر کشور موظف و ملزم شدند که با همسران بدون حجاب خود در جلسات رسمی شرکت کرده و طاعت و انقیاد خود را نسبت به حکم کشف حجاب اعلام کنند. متخلفین از این امر به سختی مجازات میشدند، ولی این امر نیز نتوانست مقاومت مردم را در هم بشکند.
در برخی از مناطق، تلاش شد با بیرون آوردن زنان مأمورین دولتی و حتی زنان بدکاره، بیحجاب در کوچه و خیابان و مجامع عمومی حساسیت و قبح مسئله را از بین برده و مردم را بیتفاوت سازند ولی انجام این عمل نیز کمکی به رژیم نکرد و بلکه عکسالعمل شدید مردم را نیز موجب شد. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بیحجاب به آنها حمله میکردند و درگیری به وجود میآوردند، یا به تمسخر آن زنان میپرداختند که نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرتهای عمومی خوددداری میکردند تا خود را از عواقب این حکم مصون نگهدارند.
به سندی در همین زمینه توجه فرمایید:
وزارت پست و تلگراف و تلفن
سواد تلگراف شیراز نمره ۱۴۶۴۹ مورخه ۴/۱۲/۱۴ وزارت / اداره که اصل آن به نمره ۲۲۲۰۳-۵/۱۲/۱۴ ثبت شد
وزارت راپرت تلفونگرامی نمره (۳۷۱) دفتر پست داراب ذیلا به عرض میرسد نمره (۱۴۶۴۹) ۴/۱۲/۱۴ پستل
شیراز پستل حکمران چند روز است فواحش داراب را به برداشتن چادر امر کرده بیرون آمده فواحش از چادر انعکاس سوئی را ایجاد نموده و اهالی به ترک معاشرت از هم و امر برداشتن چادر با آن احساسات که مردم بروز دادند. فعلا به حال رکود و وقفه مانده اغلب زنهای داراب شبها برای این که بیچادر بیرون نیایند به حمام میروند برداشت چادر فقط منحصر به خانمهای مأمورین دولتی که اوامر را به موقع اجرا میگذارند.
نمره (۳۷۱) ۳/۱۲/۱۴
مبشر محل مهر
کفیل دایره تحریرات اداره پرسنل
با به گزارش رییس اوقاف شهرستان سبزوار توجه کنید:
بلدیه سبزوار
سواد مراسله نمره ۲۷۹ مورخه ۳۰/۸/۱۳۱۵ مدیر حکم آباد که اصل به نمره … ثبت شد.
بعدالعنوان ـ آخوندهای حکم آباد از لباس آخوندی و زنها از چادر و سایر اشخاص از لباس قدیمی و از شب کلاه دست بردار نیستند. فرضا اگر شخصی از خارج به محل مزبور وارد شود گمان نمیکند اهالی این محل ایرانی هستند و ضمنا به نماینده رسما نوشتهام اسامی متمردین را به دفتر دبستان راپورت دهند مشارالیه تعاقب نمی کند، مستدعی است مواد راپورت فدوی را به اداره محترم شهرداری مرقوم فرمایند که به امنیه دستور بدهند جلوگیری کند.
مدیر دبستان دولتی رشید عظیمزاده
مهر ریاست اوقاف سبزوار
این مسئله در شهرهای کوچکتر نمود بیشتری داشت و حضور زنان بیحجاب در مجامع به هیچ وجه برای مردم قابل تحمل نبود. برداشتن عمامه روحانیون و مسئله جواز عمامه هم که برای تحقیر و توهین روحانیون و ضدیت با اسلام صورت میگرفت؛ مورد خشم مردم بود. اطلاعیهها و دستورالعملهای ریز و درشت ادارات امنیه و بلدیه و وزارت داخله نیز کاری از پیش نمیبرد و گزارشات واصله به مرکز نیز همگی شکایت از ناتوانی مأمورین و سرپیچی مردم از این دستور بود.
دستورالعمل جنگ نرم پسر برای کشف حجاب
سرانجام این طرح شکست خورد و مقاومت مردم در برابر این توطئه، سبب عقب نشینی دولت شد ولی این عقب نشینی به معنای چشم پوشی دولت از هدف مبارزه با حجاب نبود، بلکه تغییر تاکتیک بود. اربابان استعمارگر راه دیگری را پیش پای مزدور خود قرار دادهاند که تأثیر بیشتری از خشونت و زور داشت و آن ترویج بیحجابی از طریق تبلیغات و آزادی ظاهری مردم در انتخاب حجاب و بیحجابی بود.
این روش بسیار خطرناکتر از شیوه قبل بود، چرا که خشونت و زورگویی مأمورین در روش گذشته، مخالفت آشکار دولت را با دستورات اسلامی نشان میداد و نیت اصلی حکومت یعنی مبارزه با حجاب و دستورات اسلامی مشخص نبود ولی در شیوه جدید، حکومت از راه حمایت از آزادی زنان و نجات از اسارت و محرومیت ملت، وارد شد و با مخفی کردن نیت واقعی خود مردم را گمراه و افکار ساده و سطحی را فریب میداد.
من هر وقت به زنان چادری نگاه میکنم چشمانم درد میگیرد
این نقشه متأسفانه مؤثر واقع شد و در طول چند سال پی از اجرای این نقشه گروههایی از زنان حجاب خود را برداشتند. تبلیغات گسترده رژیم که از دوران رضا شاه شروع و در دوران پسرش محمدرضا به اوج خود رسید در ترویج بیحجابی نقش مؤثری داشت. تلاش حکومت فاسد پهلوی بر این استوار بود که ریشه بدبختی مردم و به خصوص زن ها را حجاب آنها جلوه دهد و بیحجابی را مترادف با آزادی، پیشرفت و تمدن قلمداد نماید.
در راستای همین هدف، اشاعه مدپرستی و مصرفگرایی در جامعه مورد نظر بود و تلویزیون و رادیو و روزنامهها و مجلات همگی در خدمت همین هدف استعماری و ضد اسلامی بودند.
آنچه استعمارگران غربی به دست حکومت پهلوی در ایران انجام میدادند، اجرای همین توطئه بود که چون از راه خشونت آمیز رضا خان عملی نشد به راه مسالمت آمیز و فریبکارانه محمدرضا متوسل شدند. او نیز گرچه از در مسالمت و آزادی انتخاب وارد شد ولی تحقیر حجاب و بویژه چادر به عنوان سمبل حجاب زن ایرانی، با حجاب مبارزه میکرد. وی یک بار با وقاحت در یکی از مصاحبههای خود گفته بود:
«زن باید فریبا باشد» و در مصاحبه دیگری ضمن ابراز تنفر از چادر و تشبیه زنان چادری به کلاغ سیاه گفته بود: «من هر وقت به زنان چادری نگاه میکنم چشمانم درد میگیرد».
گرچه مبارزه این پدر و پسر با حجاب بیش از چهل سال به طول انجامید ولی سرانجام نیز نتوانست اهداف آنها و اربابانشان را تحقق بخشد. زنان محجبه به حفظ حجاب خود مصر بودند و در مقابل هر گونه عملی که ایشان را به برداشتن حجاب ملزم میساخت مقاومت میکردند . وجود همین زنان بود که تعلقات مذهبی را در جامعه حفظ کرد و روحیه اسلامخواهی را در مردان باقی نگاه داشت.
زمانی که امام قیام کرد، شخصیت واقعی زن مسلمان در ایران از دو سو نادیده گرفته میشد:
– یکی حکومت شاه که به دستور اربابانش در صدد بیهویت کردن زن مسلمان بود.
– دیگری متحجرین که معتقد بودند زن حق بیرون آمدن از خانه و حضور مشروع در جامعه را هم ندارد.
امام، علیه هر دو ظلم که بر زن روا داشته میشد بر آشفت و زن مسلمان را به سوی کمال معنوی و شخصیت واقعیش رهنمون گردید. آنچه انقلاب اسلامی برای زن میخواهد مشارکت هوشیارانه و آگاهانه در صحنه اجتماع همراه با حفظ کرامت انسانی میباشد. زنان جامعه ما باید قدر این نعمت را بدانند و برای پاسداری از آن هوشیارانه و آگاهانه تلاش نمایند تا بتوانند پیرو راستین صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) باشند.
منبع: با دخل و تصرف از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
دیدگاه