به دليل جمعيت بالاي مسلمانان سياست تک فرزندی از سوي دولت در مورد آنها اعمال ميشود.
کد خبر: 18810
تاریخ انتشار : اسفند ۲۶, ۱۳۹۳
دست کم ۲۰ میلیون مسلمان در چین زندگی می کنند که گذشته خونینی را با شاهان ظالم چین پشت سر گذاشته و امروز توانسته اند جامعه ای با محتوای اسلامی و فرهنگ چینی داشته باشند.
جمعیت مسلمانان در چین
برای بسیاری از مردم تکان دهنده است که بدانند آمار رسمی مسلمانان در چین ۲۰ میلیون نفر میباشد. بر طبق آمارهای غیر رسمی تعداد آنها حتی از این نیز بیشتر است، برخی میگویند ۶۵٫۳ میلیون نفر و برخی حتی تا ۱۰۰ میلیون مسلمان نیز در چین برآورد کردند – معادل ۷٫۵ درصد از جمعیت چین؛ صرف نظر از رقم واقعی، واقعیت این است که قدمت اسلام در چین به قدمت وحی اسلام به پیامبر می رسد. ۲۰ سال پس از رحلت پیامبر در زمان خلافت عثمان، روابط دیپلماتی در چین برقرار شد، تجارت با اقامت همراه گشت، تا این که ۸۰ سال پس از هجرت، مساجدی به سبک پاگودا (ساختمان به سبک چینی) در چین ظاهر گشتند. یک قرن بعد در سال ۷۵۵ میلادی استخدام سربازان مسلمان در ارتش ها و مقامات دولتی از سوی امپراطوران چینی کاملاً رایج گشت.
امروزه جمعیت چین شامل ۵۶ گروه قومیتی است که از این تعداد ۱۰ گروه آن را مسلمانان تشکیل می دهند.
پیشینه ۱۴۰۰ ساله
مسلمانان در چین حضور خود را به عنوان بازرگانان و سربازان در قرن هفتم آغاز کردند؛ آن ها باری بر دوش کشور نبودند بلکه مشارکت کنندگان ارزشمندی بودند. تا قبل از این که مغولان در قرن سیزدهم چین را فتح کنند، مسلمانان که به عنوان “میهمانان خارجی” بر شمرده می شدند اجازه نداشتند به هر کجا می خواهند بروند و به آنها امتیاز شهروندی اعطاء نشده بود. فتح چین توسط مغولان آغازگر توسعه یک فرهنگ کاملاً بومی چینی- اسلامی گشت. مغولان که خودشان یک اقلیت محسوب می شدند مهاجرت مسلمانان را به چین ترغیب می کردند و با اقتدار میلیونها مهاجر، به مسلمان جا و مکان دادند و آنها را به عنوان مقامات دولتی استخدام و در سراسر چین پراکنده ساختند.
مسلمانان چین، هم اسلامی و هم چینی هستند
اسلام، به ظاهر در مغایرت کامل با سنتهای چینی و آیین کنفوسیوس به نظر میرسید که در آن زمان مذهب رسمی چین بوده است. مردم چین باستان به تمدنشان به عنوان نمونه اعلی کمال بشری مینگریستند و اسلام برای آنان به عنوان اعتقادی بیگانه معرفی شده بود که آن را کاملاً رد میکردند و بیارزش میدانستند و در دنیای آنان جایی نداشت.
اسلام در چین ممکن بود به انزوا کشیده شود و یا به زودگذری مذهب مسیحیت باشد. امام جمعه مسجد خیان که اولین مسجدی بود که در حدود ۱۴۰۰ سال پیش بنا شد، میگوید:« اسلام در این کشور به سبک چینی درآمده است، به این معنا که اعتقادات و مناسک صحیح اسلامی در قالب آداب و رسوم چینی بیان گشتهاند.»
بارزترین مثال از عملکرد مسلمانان چینی در بوجود آوردن اشکال منحصر بهفرد تجلی فرهنگیشان، مساجدشان میباشد که تعداد آنها در چین به ۴۵۰۰ مسجد میرسد. این مساجد که بهطور مبهوت کنندهای زیبا هستند اساساً هم اسلامی و هم چینی میباشند. از نمای بیرون، این مساجد به سبک سنتی چینی ساخته شدهاند، با سقفهایی شبیه پاگودا، خوشنویسی چینی و طاقهای قوسی به سبک چینی. اما از درون تأثیرات اسلامی کاملاً هویداست: خوشنویسیهای چینی عربی، یک منارهی ۸ ضلعی، یک محراب و یک امام جماعت.
اسلام با عنوان “دین پاک(حنیف) و راستین”
در مورد زبان، علماء تصمیم گرفتند واژههایی را انتخاب کنند که معنی اصطلاحات عربی را به بهترین شیوه بیان کنند و در عین حال در سنت چینیها معنیدار باشند. آنها از انجام این کار دو هدف داشتند:
نخست اینکه آنها به جامعهی چینی نشان دادند که آنها به سنتهای چینی احترام میگذارند، اعتقاد دارند و آنها را ارج مینهند.
دیگر اینکه مفاهیم اسلامی بیان شده در زبان عربی که ممکن بود غیر قابل ادراک به نظر برسند نه تنها نقل کردنی هستند بلکه چقدر هم شبیه سنتهای چینیان هستند، به عنوان مثال واژهی “کلاسیک” برای ارجاع به قرآن به کار میرود: کتاب مقدس چینیان با عنوان کلاسیک معروف است و قرآن نیز عنوان “دین پاک(حنیف) و راستین” ترجمه شده است.
احمد دُنگ که جوانی ۱۸ ساله است میگوید: من خودم را ۱۰۰ درصد چینی میدانم و نمیفهمم که چرا حتی با وجود سیاستها، زبانها و اعتقادات مختلف ما نمیتوانیم چینی باشیم. ما زبان آداب و رسوم و فرهنگ مشترکی داریم. کشور ما بهقدری پراکنده است که اتحاد، ارزش است و ما همگی آرزو ترجیح می دهیم متحد باشیم تا اینکه جدا از هم زندگی کنیم. دُنگ امیدوار است که بتواند تحصیلاتش را در یک کشور عربی ادامه دهد و به چین برگردد و به دعوت بپردازد تا آگاهیها را نسبت به اسلام بالا ببرد.
وضعیت امروز مسلمانان و اسلام در چین
۳۴سال پس از انقلاب فرهنگی ، مسلمانان – و در واقع پیروان سایر ادیان – در وضعیت بسیار بهتر قرار دارند. انجمنها، مدارس و دانشکدههای اسلامی بهوجود آمدهاند، مساجدی ساخته میشوند و یک احیاء اسلامی قابل رؤیت ولی کوچک مشاهده میشود.
مسلمانان چینی پس از سالهای سرکوبی در حال ترقی هستند، فعالیتهای بین قومی را در خود و فعالیتهای بینالمللی را با مسلمانان خارج سازماندهی میکنند.
اگرچه گروههای اقلیت، مجاز به داشتن ۲ یا ۳ فرزند هستند، اما به دلیل جمعیت بالای مسلمانان سیاست تک فرزندی را از سوی دولت در مورد آنها اعمال میشود؛ جمعیت مسلمانان چین در حال افزایش میباشد امام جمعهی مسجد خیجویان پس از یک دعای خالصانه در زیر سایهی درختی ۵۰۰ ساله که تنها شیء اصلی و دستنخوردهی مسجد پس از تخریب آن در انقلاب فرهنگی میباشد میگوید:
البته تعدادی هم تغییر مذهب داریم. اما چیزی که جالبتر است این است که بسیاری از افرادی که سابقاً از ترس بهخطر افتادن معاششان نمیپذیرفتند که مسلمان هستند، مانند پزشکان، اکنون مسلمان بودن خود را آشکارا عنوان میکنند.
مناسک اسلامی بسته به شهری که شما در آن هستید متفاوت میباشد. در مناطق روستایی مانند “مکّهی کوچک” که تقریباً ۶۰ درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند، حضور اسلام با توجه به تعداد مساجد، رستورانهای اسلامی (حلال) و زنان محجّبه نمایان است. شنیدن چندین قول السلام علیک و یا صدای اذان احساس عجیب و غریبی را به انسان دست میدهد. اما در شهرهای بینالمللی از قبیل پکن، همانند هر کشور جهان، جهانیسازی و مصرف گرایی بر معنویت تأثیر گذاشته است. عبدالرحمن هارون امام جمعهی مسجد ۳۰۰ ساله ناندو که یکی از ۷۲ مسجد شهر پکن میباشد اینگونه شرح میدهد: اینجا در شهرهای بزرگ مسلمانان مجبورند که از قوانین مربوط به پوشش پیروی کنند.
زنان مقنعه به سر نمیکنند زیرا به زحمت میافتند و ممکن است درک نشوند. در بخشهای جنوب غربی چین اوضاع متفاوت است. ضیاءالدین امام جمعهی مسجد ۸۵ سالهی شانگ های میگوید: سالهایی که در دانشگاه الأزهر مصر بوده جزء بهترین سالهای عمرش تلقی میشده است. او میگوید: متأسفانه محیط اینجا برای مذهبی شدن مساعد نیست و اغلب مسجدیها را پیرزنان و پیرمردان تشکیل میدهند. اگرچه اقلیتهای مسلمان، امروزه در غرب پیشینهی بلند مدت هزارسالهی مشارکت در کشورشان را دارند، اما اقلیتهای مسلمان اطراف جهان میتوانند از تجربیات در چین چیزهای زیادی بیاموزند.
علما با کاوش عمیق در قلب اعتقادات اسلامی و متبحر شدن در اعتقادات چینیها، زمینههای مشترک به همراه اعتقادات و سنتهایی را یافتند که به ظاهر خیلی متفاوت از اسلام هستند – اما آنها ارزشهای انسانی را یافتند که ما را به یکدیگر پیوند میدهند.
در چین ۱۰ گروه اقلیت مسلمان وجود دارد اما هیچگاه در تاریخ جهان چنین گروه پراکنده قومیتی از مسلمانان در یک کشور غیر مسلمان همانند آنچه که امروزه در جهان میبینیم وجود نداشته است.
تجربه نشان میدهد که مسلمانان به سادگی میتوانند در کنار تمدنهای بسیار متفاوت با همآهنگی زندگی کنند و در عین حال یک فرهنگ بومی منحصر بهفرد و با دوام را بهوجود بیاورند. آمیزش مسائل چینی و اسلامی بیهمتاست، چه در سطح اندیشه باشد و چه تجلی فرهنگی داشته باشد.
مسلمانان با اظهار معنویتشان از طریق معماری، کارهای ادبی خوشنویسی و کارهای دیگر به تمام گروههای مسلمان اقلیت نشان میدهند که بهوجود آوردن یک فرهنگ صحیح و اصیل که هم اسلامی و هم بومی است نه تنها ممکن است بلکه زیبا نیز هست.
در آخر باید بیان کرد که اسلام یک مذهب جهانی است. اما در هر کشور یک سری مشکلات و موانعی برای مسلمانان است که البته با صبر و استقامت مسلمانان تمام این شکلات مرتفع می شود.
دیدگاه