با آدم های زیادی برخورد کرده بودم که اعتقادی به دست ندادن با نامحرم نداشتند. معمولا وقتی پیش بینی میکردم که ممکنه با چنین اشخاصی روبرو بشم، آدامس و خودکار تو جیبم میزاشتم و تا میخواستن دست بدن من سریع یه خودکار از جیبم بیرون میاوردم و میگفتم اینم یادگاری من به شما. این […]
با آدم های زیادی برخورد کرده بودم که اعتقادی به دست ندادن با نامحرم نداشتند. معمولا وقتی پیش بینی میکردم که ممکنه با چنین اشخاصی روبرو بشم، آدامس و خودکار تو جیبم میزاشتم و تا میخواستن دست بدن من سریع یه خودکار از جیبم بیرون میاوردم و میگفتم اینم یادگاری من به شما. این مسئله چندین بار پیش اومد. تا اینکه یک روز که داشتم با برگه تسویه دانشگاه از این اتاق به اون اتاق برای امضاء پاس کاری می شدم یک خانمی اومد جلو و سلام کرد و گفت: من دوست یکی از همکلاسی های شما بودم وقتی یک سال پیش به جای دست دادن بهم یک خودکار به من دادید مسائل زیادی تو ذهنم گذشت و بعد از کلی اتفاقات الان تو کیفم خودکار و شکلات نگه میدارم تا هر وقت زمانش شد با اقتدار و احترام از تفکر خودم محافظت کنم.
وقتی این رو شنیدم خیلی خوشحال شدم. راستش رو بخواین یه کوچولو مغرور هم شده بودم ولی بعدش سعی کردم بهتر شم.
.
منبع: جنبش باحیا
دیدگاه