سلام … امروز رفته بودیم رزم امر به معروف. یه دختر خانم خیلی ناز و چادری برای اولین بار همراهمون اومده بود. تو پارک پلیس که رسیدیم بعد از چند لحظه ای به من گفت: منو میشناسی؟ گفتم نه … گفت: خوب نگاه کن! باز هم گفتم: نه یادم نمیاد کجا دیدمت! گفت: یادتونه […]
سلام … امروز رفته بودیم رزم امر به معروف. یه دختر خانم خیلی ناز و چادری برای اولین بار همراهمون اومده بود.
تو پارک پلیس که رسیدیم بعد از چند لحظه ای به من گفت: منو میشناسی؟
گفتم نه …
گفت: خوب نگاه کن!
باز هم گفتم: نه یادم نمیاد کجا دیدمت!
گفت: یادتونه چند ماه پیش سر کوچه ما عبور میکردی به من گفتی حجابتو درست کن؟!
گفتم: یعنی میخوای بگی بد حجاب بودی؟
گفت: بله … وقتی اونروز به من تذکر دادی خیلی بدم اومد و از دستت خیلی ناراحت بودم … اما بعد که رفتم خونه و هی به حرف شما فکر کردم دیدم که شما درست میگفتید و کم کم به این نتیجه رسیدم که با حجاب بشم و به همین خاطر چادر رو حجاب خودم قرار دادم …
اینقدر خوشحال شده بودم که نگو … هی بغلش میکردم و میبوسیدمش … خانم های دیگه هم کلی ابراز احساسات کردن واقعا از امام زمان ممنونم که به من توفیق امر به معروف رو داده .
یا صاحب الزمان متشکرررررممممممممممم
منبع:جنبش باحیا
دیدگاه