افرادی که در مسیر گناه و آلودگی اخلاقی بودند ولی به واسطه توبه در مسیری افتادند که انتهای آن شهادت بود.
کد خبر: 6415
تاریخ انتشار : اسفند ۲۱, ۱۳۹۲
انسان هرگز نباید از رحمت الهی ناامید باشد. ناامیدی از رحمت خدا بزرگترین شرک است. انسان باستی در حالی که سعی میکند از گناه دوری گزیند و راه درست را پیشه کند، اما اگر به دلایلی خطایی از او سرزد نباید از بخشش خدا غفلت کند و راه غلطش را ادامه دهد. بلکه باید فورا توبه نموده و به راه راست بازگردد.
بسیاری از انسان ها هستند که پس از توبه، وارد مسیرحق می شوند و با طی طریق به مقامات بالای مادی و معنوی از جمله شهادت می رسند. یکی از این افراد شاهرخ ضرغام می باشد. او در سال ۱۳۲۸ در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی جثه ای بسیار بزرگ داشت و قوی و نیرومند بود. در دوازده سالگی هم پدر را از دست داد. در جوانی به سراغ کشتی رفت و درسنگین وزن کشتی می گرفت. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی، همراهی تیم المپیک ایران و… از افتخارات او بود.
اما در کنار این افتخارات به دلیل ویژگی های شخصی اش به فردی تبدیل شد که هیچ کس جلودار او نبود. هر شب کاباره می رفت و به خوشگذرانی می پرداخت و …. اما در ماه های حرام به کاباره نمی رفت و در ماه رمضان هم روزه می گرفت. زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. در عین حال قلبی بسیار مهربان داشت.
مادر پیرش هم کاری جز دعا نمی توانست در حق او بکند. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. در عاشورای سال ۱۳۵۷ ساواک به بسیاری از هیئت ها اجازه حرکت در خیابان را نمی داد. اما با صحبت های شاهرخ، دسته هیئت جوادالائمه مجوز گرفت. هنگام ظهر حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود و با شاهرخ شروع به صحبت کرد. او به قدری زیبا بود که گذر زمان را حس نمی کردیم. این صحبت ها تا اذان مغرب به طول انجامید. بسیار هم اثر بخش بود. اولین جرقه های هدایت او در همان عصر عاشورا زده شد. به مشهد رفت و توبه کرد و وارد جریانات انقلابی شد. هر شب در تظاهرات شرکت می کرد و کاباره های بسیاری را به آتش کشید.
پس از انقلاب هم با حمله عراق به ایران و آغاز جنگ او به جبهه ها رفت و رشادت های زیادی از خود نشان داد. حماسه های او را در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و… هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند.من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند. او خودش را حر نهضت امام میدانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. بسیاری از شاگردانش و افرادی که مانند او بودند، تحت تاثیر او قرار گرفتند و مدیریت او را پذیرفته و در نبردها او را همراهی کردند. مثلاً علی تریاکی اصالتاً همدانی بود. قبل از انقلاب هم دانشجو بود و به زبان انگلیسی مسلط بود. علی بعدها مواد را ترک کرد و به یکی از رزمندگان خوب و شجاع تبدیل شد. علی در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
شخص دیگری بود که برای دزدی از خانه های مردم راهی خرمشهر شده بود. او بعد از مدتی با سید مجتبی هاشمی آشنا می شود و تحت تاثیر او قرار می گیرد. چون او مکانی برای تامین غذا نداشت به سراغ سید می آید. رفاقت او با سید به جائی رسید که همه کارهای گذشته را کنار گذاشت و به یکی از رزمنده های خوب گروه شاهرخ ضرغام تبدیل شد.
درهایی که همیشه باز است، در توبه باز است. هیچ گاه دیرنیست. شما هم می توانید به شهادت برسید.
دیدگاه